کشورهای جهان سوم برای پرکردن خلاء تکنولوژیک خود به تکنولوژی اطلاعات چشم امید دوخته اند. یک موضوع مهم، که کمتر مورد توجه قرار می گیرد، نحوه پذیرش تکنولوژی است و عواملی که بر این پذیرش اثر می گذارند. یک مدل معروف برای این پذیرش، مدل پذیرش تکنولوژی (TAM) است که خاص تکنولوژی اطلاعاتی طراحی شده است. این مدل که مبنایی تئوریک دارد (نظریه عمل مستدل: TRA) نخستین بار توسط فرددیویس معرفی شد (1986) و از آن هنگام تاکنون بارها برای مطالعه پذیرش تکنولوژی های گوناگون اطلاعاتی به کار رفته است. انتقادهایی بر این مدل وارد شده که بیشتر بر نحوۀ استخراج این مدل تمرکز یافته است و نکاتش و دیویس در سال 2000 این مدل را بهبود بخشیده و مدل TAM2 را معرفی کرده اند. به طور کلی مدل پذیرش تکنولوژی، غالباً در محیط آمریکا به کار برده شده و موارد کاربرد آن در کشورهای صنعیت غیرآمریکا، نادر (سوییس و ژاپن) و در کشورهای در حال توسعه نادرتر (مطالعه Straub و همکاران در کشورهای عربی) است. به نظر می رسد از آنجا که این مدل صرفاً بر تحلیل کاملاً عقلایی استوار است، برای کاربرد در کشورهای شرقی نیازمند اصلاحاتی خواهد بود. در این مقاله، ضمن معرفی این مدل و کاربردهای آن و نقدهایی که بر آن وارد شده است، اصلاحاتی متناسب با وضعیت ایران در آن پیشنهاد خواهیم کرد